محمود نامجو

محمود نامجو(1368- 1297)
دارنده نشان نقره(56 کیلوگرم) المپیک 1952 هلسینکی، فنلاند
دارنده نشان برنز(56 کیلوگرم) المپیک 1956 ملبورن، استرالیا

نام‌خانوادگی او نامجوی می باشد ولی همه او را "نامجو" می‌شناسند. پدرش تقی‌خان و مادرش سکینه خاتون بود. تقی‌خان فرزند عبدالله خان پاپروسی، و سکینه خاتون دختر اسدالله خان شهریاری، معروف به اسدی علاقمند، است، نامجو سال 1297  درکوی استاد سرای رشت به دنیا آمد.
اسدالله‌خان از مشروطه‌خواهان بنام رشت بود که محمود او را در کودکی بابا اسدالله خطاب می‌کرد تقی‌خان، پدر محمود، مردی خوش‌اندام بود و به ورزش هم علاقه داشت؛ به طوری که خود در جوانی روی موازنه عملیاتی جالب انجام می‌داد و سوارکاری هم می‌کرد. تقی‌خان ابتدا در سیقلان رشت در کار خرید و فروش مقواهای وارداتی از روسیه بود؛ ولی پس از مدتی این شغل را رها کرد و یک کارگاه سیگارسازی و جعبه‌سازی مشغول به کار شد.
محمود که بعدها دوستانش به وی چینی می گفتند یازده ساله بود که به فکر ورزش افتاد. در این هنگام اصلا به فکر قهرمانی نبود؛ شاید هم هیچ وقت باور نمی‌کرد روزی در سکوی افتخار قهرمانی جهان،‌آن هم نه برای یک بار،‌بلکه برای چندبار، قرار گیرد. هدفش از ورزش، قوی‌شدن و تندرستی بود.
ورزش باستانی و کشتی محلی گیلک‌ها
پس از مدتی در مرحله ارمنی‌نشین بیرون شهر رشت، به نام بولاغ، زورخانه‌ای بود که پای نامجو به آن باز شد و در این مکان بود که وی با ورزش باستانی و زورخانه‌ای آشنا گردید و در همین محل، کشتی محلی گیلک را تمرین می‌کرد و به مصاف مدعیان زورآزمایی می‌رفت. کمتر کشتی‌گیر هم وزن و هم‌قدی بود که می‌توانست حریف او و دوستش، هاشم ستوده، شود. جایزه‌ای برای این کشتی وجود داشت که به زبان محلی به آن «برم»می‌گفتند.
 نامجو وقتی این جایزه را می‌برد، آن را به حریف باخته خود می‌داد. وقتی علت این کار را می‌پرسیدند، می‌گفت:«این کار صفای خاص خودش را دارد». او این خصلت را از زورخانه و آداب آن یاد گرفته بود. نامجو در کشتی محلی گیلک به قهرمانی رسید. استادنی چون رضا هاشم‌زاده، رضا لاجی، پهلوان محمدمقدم، رضا رباطی، حاج الماس و شیخ نداف، او را در راه رسیدن به این مقام، آن هم در نوجوانی، تعلیم داده و کمک کرده بودند.
یکی از خصلت‌های نامجو، گرامی داشتن نام کسانی بود که در شئون مختلف ورزشی او را آموزش داده،‌همراهی کردند و با وی همکاری داشتند. او در هر مصاحبه و خطاب از آنها نام می‌برد.
اولین نشان افتخار
نامجو قبل از آمدن به تهران در سال 1316، در چندین جشن بزرگ ورزشی در گیلان شرکت کرد، که از مهم‌ترین آنها شرکت در جشن بزرگ هزاره فردوسی در سال 1314 بود، که به صورت یک جشن ملی درآمده بود. محمود نامجو در این مراسم، در جلوی عمارت بلدیه(شهرداری)به عملیات آکروباتیک پرداخت و برای اولین بار نشان افتخار گرفت.
نامجو در بیست سالگی به تهران آمد و با کمک یکی از دوستان خود، در یک کارگاه نجاری، واقع در خیابان سوم اسفند، کاری برای خود دست و پا کرد. این کارگاه نزدیک باشگاه یا کلوب ورزشی ورزنده بود. نامجو برای تمرین شمشیربازی و ژیمناستیک، در این باشگاه نام‌نویسی کرد که در آنجا وزنه‌برداری نیز تعلیم داده می‌شد. او که در سال‌های قبل از این در عملیات آکروباتیک و قهرمانی در رشت آشنایی داشت، با بلند کردن وزنه تا حدودی آشنایی داشت، بخصوص که عملیات قهرمانی سنگ بلندکنی بزرگانی چون احمد درخشان، قدیر بیشه‌بان و سیدعلی کم سخن را بارها و بارها از نزدیک مشاهده کرده بود.
در همین سال ها، یعنی 1316،‌اولین هالتر به وزن 110 پوند(حدود 50 کیلوگرم)، توسط عبدالله نادری از کلکته وارد ایران شد و یک چدن کار در خیابان منوچهری، با استفاده از پولوس گاردان اتومبیل، از روی آن صفحه هالتر درست کرد. قبل از آن، حسن هاشمی هالتری ساخته بود که کارایی لازم را نداشت. یکی از این هالترها که در خیابان منوچهری ساخته شده بود، در باشگاه ورزنده، در کوچه میرشکار،‌خیابان سوم اسفند، مورد استفاده وزنه‌بردارانی چون امیرحسین آریاپور(دکتر)، غلامرضا نصیری، فرامرز شیرشکار(تیمسار) و انوشیروان حیات غیب قرار می‌گرفت.
برای شرکت در مسابقات قهرمانی در 1317، نامجو به اتفاق احمد درخشان با آقای حیات غیب آشنا شد و به دعوت او برای آزمایش روی تخته رفت و موفق شد 60 کیلوگرم را پرس کند. نامجو به تشویق حیات غیب، تمرینات خود را در این محل و بعدا در منزل مسعود ورزنده، در خیابان ژاله(17 تیر) و سپس در باشگاهی نزدیک بیمارستان دکتر مروت، در خیابان نادری، که سالن ورزش داشت، ادامه داد. نامجو در اثر علاقه و پشتکار و تمرینات مداوم، در سال 1319 آمادگی خود را برای شرکت در مسابقات قهرمانی کشور اعلام کرد.

 

 نامجو

زورخانه نوروزخان
محمود نامجو اصول و آداب شرکت در ورزش زورخانه‌ای و گود رفتن را در زورخانه محله ارمنی‌نشین بولاغ رشت فرا گرفته بود. در همان اوایل اقامت در تهران، یکی از باستانی‌کاران، شبی او را به زورخانه نوروز خان، واقع در میدان ابوذر جمهوری(پانزده خرداد)برد. پهلوان حاج محمدصادق بلورفروش، پهلوان سیدحسن رزاز(شجاعت) و حریم شیشه، آن شب در زورخانه برای تمرین گرد آمده بودند. آنها به اشاره دوست باستانی‌کار، برای نامجو لنگ آوردند تا وارد گود شود. حاج محمدصادق که از طرز لنگ بستن نامجو به فراست دریافته بود که او اهل کجاست، از وی احوال حاج‌آقا رضا، پهلوان رشت را جویا می‌شود و بدین ترتیب به نامجو می‌فهماند که پی‌برده است وی اهل کجاست.
نامجو ماجرای آن شب و ملاقات با پهلوان مشهور،‌حاج محمدصادقی، را چنین نقل کرده است:«پس ازاینکه در گود، یک دست کامل ورزش انجام دادم، حاج محمدصادق گفت حالا با رفیقت کشتی بگیر،‌چون مرد محترمی بود. حرفش را قبول کردم؛ ولی با دوستم شروع به موش و گربه‌بازی کردم. حاجی فهمید و گفت:پهلوان، شما موش و گربه بازی می‌کنید...! بعد حاجی یک مرد قوی هیکل را جدا کرد و گفت با او کشتی بگیر. بعد از این من در اول کار یک لنگ بستم و شروع کردم به فروکوبیدن، دستش را کشیدم و بردمش بالای گود گذاشتم. چنان سریع این کار را کردم که خودش تعجب کرد. عصبانی شد. آمد پایین که ادامه بدهد. حاجی لنگ انداخت وسط گود و کشتی را تمام شده اعلام کرد».
خدمت وظیفه
دوست نامجو، هاشم، که دوره سربازی خود را در ضد هوایی می‌گذارند. روزی به او پیشنهاد کرد در جشن سربازخانه شرکت کند. نامجو در آن جشن با یک گروه آکروبات باز برنامه جالبی اجرا کرد.
وقتی با تشویق افسران آن پادگان روبه‌رو شد، از آنان خواست او را خارج از نوبت به خدمت سربازی ببرند و بدین گونه نامجو به سربازی رفت. در حین خدمت، به تربیت بدنی رفت و در آنجا استاد امان پادگورنی را مشغول تمرین دادن به وزنه‌برداری دید. آنها او را به پادگورنی معرفی کردند. استاد دستور داد نامجو لخت شود و وقتی ورزیدگی بدن او را دید، گفت: این جوان را ول نکنید. از همانجا پادگورنی برنامه‌ای ترتیب داد تا نامجو در محل تمرین وزنه‌برداران در دانش سرای مقدماتی، در خیابان روزولت سابق و شهید مفتح فعلی، حاضر شود. نامجو هر روز با پای پیاده از پادگان ضدهوایی در امام‌زاده حسن خود را به استادیوم امجدیه(شیرودی) می‌رساند و به تمرین می‌پرداخت. یک روز پادگورنی، که در آن ایام در دانشکده افسری تعلیم می‌داد، ترتیبی داد تا نامجو از پایگاه ضدهوایی به دانشکده افسری منتقل شود.
شرکت در مسابقات قهرمانی
نامجو در ایام خدمت‌سربازی در دانشکده افسری، از محل استراحت و غذای خوب برخوردار بود و در سالن مجهز دانشکده افسری،‌همراه با افراد مشهوری چون ابوالقاسم سخدری، سخایی، مهینی، سلامی نژند، هم تمرین می‌کرد و هم تمرین می‌داد.
سه نفر از این افراد، یعنی سخدری، سخایی و مهینی، بعدها در المپیک لندن،‌در رشته‌های کشتی، تیراندازی و وزنه‌برداری شرکت کردند. نامجو در دومین دوره مسابقات قهرمانی ایران(1319)، در صحنه مسابقهات ظاهر شد و توانست به راحتی رکورد 250 کیلوگرم در مجموع 3 حرکت را به دست آورد. او با این حد نصاب موفق شد 34 کیلوگرم حد نصاب قهرمان سال قبل ایران، یعنی هفت صندوقی از قزوین، را ترقی دهد.
در سال 1320، مسابقات به علت اشغال ایران توسط متفقین و جنگ دوم انجام نشد، ولی از 1321 تا 1330 نامجو در مسابقات قهرمانی ایران،‌گاهی از تهران و گاهی از رشت، شرکت کرد و مقام نخست و دوم وزنه‌برداری را به دست آورد.
پیروزی‌های ده ساله نامجو وعضویت در تیم ملی
پس از آنکه در اثر تمرینات و مراقبت‌های مسئولان فدراسیون و تربیت بدنی، سطح رکوردهای وزنه‌برداران بالا رفت و قابلیت شرکت در مسابقه‌های برون مرزی را پیدا کردند. اندکی پس از پذیرفته شدن ایران در فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری، فدراسیون ایران از مقامات جهانی و فدراسیون وزنه‌برداری فنلاند، که مسابقه‌های اروپایی را در سال 1947 م(1325 ش) در شهر  هلسینکی برگزار می‌کردند، تقاضا کرد که تیم ایران در آن مسابقه‌ها حضور یابد. در این سال، محمودنامجو به همراه سلماسی، مهینی، میرقوامی و رئیسی، به عضویت تیم ملی درآمد و این تیم به صورت میهمان در مسابقه‌های اروپایی آن سال شرکت کرد.
اولین تجربه در بازی‌های المپیک لندن
فهرستی از بهترین وزنه‌برداران جهان در فاصله ژوئن 1948 تا مارس 1948، از جانب فدراسیون بین‌المللی منتشر شده که ارگان فدراسیون وزنه‌برداری سوئد آن را در نشریه خود چاپ کرده است. براساس این فهرست، در دسته خروس وزن، ازداروف روسی با 305 کیلوگرم، در رده نخست ونامجو با 275 کیلوگرم، در مرتبه هفتم جدول قرار دارند.
نامجو قبل از بازی‌های لندن در مسابقه‌ای در سوئد، توانست به حد نصابی برابر 5/287 کیلوگرم دست یابد(5/87+5/87+5/112)؛ اما در همین مسابقه، در بار چهارم 91کیلوگرم را در یک ضرب و 121 کیلوگرم را در دو ضرب به عنوان حد نصاب جهانی آزمایش کرد.
بدین ترتیب، می‌بینیم که نامجو توان کسب حد نصابی برابر با 5/297 کیلوگرم را در فالصه کوتاهی از بازی‌ها داشت. این حد نصاب در بازی‌های لندن می‌توانست نامجو را به مقام دوم و کسب نشان نقره برساند، اما تقدیر، اوضاع و احوال دیگری را رقم زد.
در لندن، هیئت ورزشی 51 نفره، ایران را ابتدا در اردویی با ورزشکاران اروپایی و امریکایی در «اکس بریج» جای دادند؛ ولی معلوم نشد به چه علت آنان را به اردویی دیگر در محل«اکتون اسکول»، که هندی‌ها و پاکستانی‌ها را در آن جای داده بودند، منتقل کردند. وسایل تمرین ناقص بود و ورزشکاران ما از محل تمرین دور وبالاتر از همه، غذای تند و چاشنی‌دار هندی در اردو بود. این دگرگونی و سوء تغذیه به نامجو بیش از دیگران لطمه زد و او دچار بیماری شد.
سردبیر مجله نیرو و تندرستی، چاپ لندن، در ماه مارس 1948، قبل از بازی‌های المپیک، در مقاله‌ای نوشته بود:«واقعه‌ خارق العاده‌ای در دفتر هئیت تحریریه مجله رخ داد. محمود نامجور، وزنه‌بردار اعجاب‌انگیز ایرانی، به دیدن ما آمده بود. هنگام خروج از دفتر، من هالتر 165 پوندی (75 کیلویی) را که در دفتر مجله بود، نشانش دادم، به این امید که شاید قدرت بی‌نظیر خود را به ما نشان دهد. نیم تنه‌اش را بیرون آورد. گره کروات و دکمه یقه خود را باز کرد و بی‌آنکه آستین بالا بزند، وزنه را دوبار بر سینه قرار داد و چهار بار حرکت پرس کامل انجام داد، بی‌آنکه لحظه‌ای برای تنفس مکث کند. در دنیا چند نفر در دسته خروس وزن می‌توانند چنین قدرت شگرفی از خود نشان دهند؟»
همین مجله بعد از درخشش نامجو در دو ضرب، نوشت:
«نامجو وزنه‌ها را آهسته و ملایم از زمین برمی‌دارد؛ حتی از مبتدیان هم آهسته‌تر؛ به قدری آرام و آهسته که به نظر می‌رسد شکستش حتمی است؛ اما قدرت کشیدن وزنه به بالا در او باور نکردنی است. این خود عظمت او را به عنوان وزنه‌بردار نشان می‌دهد. قیافه مصمم او حاکی از لجبازی او روی تخته بود. عضلات عجیبش از پس لباس معمولی هیچ آثاری از ورزیدگی او نشان نمی‌دهد. به سختی می‌شود باور کرد جثه کوچک او را زیر آن بارانی سفیدرنگ. در دنیا هرگز بدن ریزاندامی مثل نامجو وجود نداشته است. تندرست و نیرومند است...».

 نامجو

 

حد نصاب‌های جهانی
در بازی‌های 1948 لندن، بخت با نامجو یار نبود. تیم وزنه‌برداری ایران فاقد مربی بود. عبدالله نادری که می‌توانست مربیگری تیم را عهده‌دار باشد، رئیس فدراسیون مشت‌زنی بود و مراقبت از مشت‌زنان را به عهده داشت. مسابقه روز اول که وی در آن شرکت داشت، خالی از اشکال نبود و حال نامساعد مزاجی مزید بر علت شد و نامجو را از رفتن روی سکوی قهرمانی محروم کرد.
ورود به صحنه مسابقات جهانی
مسابقه‌های جهانی سال بعد، در شهریور 1328،‌در شوینیگن(نزدیک لاهه، در هلند) برگزار شد و نامجو در دسته خروس وزن شرکت کرد. او قبل از این مسابقه، در سوئد به سر می‌برد و در مسابقه‌های کشوری اسکاندیناوی و شمال اروپا رکوردگیری کرد. در این رکوردگیری، موفق شد در حرکت یک ضرب، 96 کیلوگرم بردارد، که از رکورد جهانی خودش 5/1 کیلوگرم بیشتر بود و در حرکت دو ضرب، 128 کیلوگرم را بلند کرد، که از رکورد قبلی جهانی خودش 5/3 کیلوگرم بیشتر بود. در مجموع، نامجو5/316 کیلوگرم به دست آورد(5/92+96+128)، که از رکورد جهانی متعلق به جو دی پی‌اترو امریکایی، قهرمان المپیک لندن، 9 کیلوگرم بیشتر بود. البته رکورد 315 به ثبت رسید؛ زیرا در مجموع، ضریب 5/2 محاسبه می‌شود.
نامجو پس از جابه‌جا کردن حدنصاب‌های جهانی، آن هم به مقدار زیاد، مورد ستایش مطبوعات کشورهای اروپایی،‌بخصوص اسکاندیناوی قرار گرفت. باقر کاظمی(مهذب الدوله)، سفیر ایران در استکهلم، میهمانی مفصلی به افتخار نامجو ترتیب داد که در آن، تیمسار سپهبد جهانبانی و شرکت کنندگان در جشن‌های لینگیاد(فتح‌الله امیرعلایی، اسماعیل سهی‌کیش، محمدتقی جعفریان و یحیی سرابی) هم شرکت داشتند.
قبل از برگزاری مسابقه جهانی سال 1949، نامجو در اول تیرماه سال 1327(22 ژوئن 1949) در باشگاه نیرو و تندرستی(health and strength) در یک جلسه رکوردگیری با حضور سفیر ایران در لندن(احتمالا آقای محسن رئیس) و گروه کثیری از علاقه‌مندان و اسکار استیت،‌معاون دبیر کل فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری،‌شرکت کرد.
جریان اقامت نامجو در لندن و در باشگاه نیرو و تندرستی و ماجرای رکوردشکنی او، در شماره چهاردهم ژوئن مجله نیرو و تندرستی، به مدیریت جرج کرکلی، مفسر و کارشناس معروف و داور بین‌المللی وزنه‌برداری، به چاپ رسید. این مقاله مفصل، در آن روزها توسط جلیل شهناز، قهرمان معروف دو و میدانی کشور، به فارسی برگردانده شد. در اینجا قسمت مربوط به رکوردگیری نامجو و اظهار نظر مفسر آن مجله را می‌آوریم:
«... نامجو خود را برای رکوردگیری آماده ساخت. ابتدا بدن خود را گرم کرد. سپس در میان سکوت مطلق و انتظار زیاد حضار، مقدار رکورد خود را از 203 و سه چهارم پوند(5/92 کیلوگرم) به 209 و یک چهارم پوند (96 کیلوگرم) رسانید. سپس برای حرکت دو ضرب، وزنه 275 پوند(125 کیلوگرم) را انتخاب کرد که بالاتر از رکورد جهانی بود، و آن را بالا برد. البته معلوم بود که بیشتر از این هم می‌تواند بردارد.هالتر مورد استفاده هم کاملا مطابق استاندارد بین‌المللی بود»
مجله مزبور،‌آنگاه راجع به خصوصیات نامجو، مطالب زیر را منتشر نمود:
«نامجو که در انگلستان به نم«nam» مشهور است، خاطراتش را این گونه بیان می‌کرده است:
نم از خانواده ثروتمندی نبوده و از روی آموزش و پرورش صحیحی نیز تربیت نشده است.نم معتقد است که یک وزنه‌بردار نمی‌تواند فقط با کار کردن، مقام قهرمانی را احراز نماید. او بنا به اظهار خودش، قبل از وزنه‌برداری،چهار سال در ورزش‌های با اسباب(ژیمناستیک) و دو سال در شمشیربازی کار کرده و مقام قهرمانی به دست آورده است. نم، اینک جوانی 31 ساله و مجرد است. به الکل و دخانیات هیچ علاقه‌ای ندارد. از خوردن سرکه،‌تخم مرغ و قهوه می‌پرهیزد و برعکس علاقه زیادی به خوردن گوشت گاو، گوجه‌فرنگی و شکر دارد.
نرمش عضلات او بی‌نهایت قابل توجه است. حتی در حالت عادی، فورا می‌توان فهمید که او دارای تناسب اندام و عضلاتی ورزیده است. گذشته از همه اینها، نامجو جوانی است سخی،فروتن،‌خوش قلب و مهربان، او قهرمانی است نیرومند و مترقی.»
نامجو بعد از این رکوردشکنی، به سوئد سفر کرد و زیر نظر اساتید سوئدی به تمرینات خود ادامه داد. در کنار این تمرینها، به ژیمناستیک هم می‌پرداخت. او در ضمن این سفر، می‌گوید:
«در سوئد، وقتی به خیابان می‌رفتم، مردم هورا می‌کشیدند و زنده باد می‌گفتند. جزئی از مردم سوئد شده بودم. بعد به کپنهاگ دعوت شدم. از سوئد مستقیم رفتم به دانمارک. دانمارکی‌ها چند نفر قهرمان جهان داشتند. من از آنها هم چیزهایی یاد گرفتم و رکوردهای دنیا را ترقی دادم».
اولین طلای جهانی ایران
از افتخارات بزرگ محمود نامجو، کسب اولین نشان طلا از مسابقات رسمی جهانی برای ایران است.
«شوینینگس» ییلاق اهالی لاهه است که میزبان مسابقه جهانی سال 1949 بود. این محل تا مرکز لاهه، 15 کیلومتر فاصله دارد ومسابقه جهانی در سالن سیرک آن انجام شد. نامجو که پرچم ایران را در رژه کشورها حمل می‌کرد، بلافاصله پس از پایان مراسم و تشریفات، آماده مسابقه شد.
در این مسابقه‌ها، نامجو با حریف آمریکایی، جو-دی پی‌اترو، در مجموع دو حرکت پرس و یکضرب مساوی شد. اما با اراده خلل ناپذیرش، در حرکت دو ضرب 5/17 کیلوگرم از او جلو افتاد و با مجموع 5/312 کیلوگرم قهرمان جهان و برنده نشان طلا شد. او 5/97 کیلوگرم را در یک ضرب بلند کرد، که با دو چراغ سفید و یک قرمز همراه بود و همین امر باعث شد حد نصاب جهانی او به ثبت نرسد. در حرکت دو ضرب هم 5/127 کیلوگرم را که حد نصاب جهانی بود. بالا برد، ولی داوران آن را خطا محسوب کردند.
مسابقه‌های جهانی 1950 پاریس و دومین نشان طلا
قرار شد برای شرکت در مسابقه قهرمانی کشور در سال 1329، افراد گزینش شوند. نامجو در حالی که نیازی به شرکت در مسابقه‌های انتخابی نداشت. برای برپایی حد نصاب جهانی، در این مسابقه‌ها حاضر شد. این مسابقه‌ها در حیاط باشگاه نیرو و راستی، با حضور چند هزار تماشاچی انجام شد، که در نتیجه، نامجو در حرکت یکضرب، 100 کیلوگرم را با موفقیت بالای سر برد و 5/2 کیلوگرم حد نصاب قبلی جهان را ترقی داد.نامجو با برداشتن 125 کیلوگرم در دو ضرب، مجموعا 320 کیلوگرم به دست آورد و حد نصاب خود را  که در مسابقه‌های جهانی سال قبل از آن (1949) در هلند به دست آورده بود، ترقی داد.
اولین دوره بازی‌های آسیایی 1951
روز چهارم بهمن 1329، در سالن باشگاه نیرو و راستی، غوغایی برپا شد. جمعیت مشتاق تمام فضای سالن را پرکرده بود. به طوری که، به قول معروف،‌جایی برای سوزن انداختن نبود. نامجو در دسته خروس وزن به روی صحنه آمد. او در حرکت پرس 95 کیلوگرم، در یکضرب 5-92 و در دو ضرب 130 کیلوگرم را بالا برد و به مجموع 5/317 کیلوگرم دست یافت که پنج کیلوگرم از حد نصاب جهانی وی که در مسابقات جهانی پاریس 1950 از خود به جای گذاشته بود، بیشتر بود و به این ترتیب نامجو به عنوان فرد شاخص تیم ایران در بازی‌های آسیایی شرکت کرد.
اولین طلای آسیایی
نامجو در دهلی‌نو، در دسته خروس وزن به روی صحنه آمد و هموطن او، علی میرزایی، نیز در همین دسته،‌در کنار نامجو وزنه‌برداری کرد. نامجو در این مسابقه‌ها با رکورد 5/317 کیلوگرم (5/92+5/97+130)حد نصاب جهانی خود را تکرار کرد و اولین نشان طلای بازی‌های آسیایی را برای خود و ایران به دست آورد.
دراین بازی‌ها، در یک مسابقه پرورش اندام، که «آقای آسیا» در سال 1951 نامیده شد، یک هندی به نام پاریمال روی اول شد و نامجو با 596 امتیاز به مقام دوم آسیا دست یافت.
دومین نشان طلای جهانی
مسابقات قهرمانی جهان، اواخر اکتبر سال 1951(اوایل آبان 1330)با شرکت 17 کشور در میلان برگزار شد. روس‌ها، که سال قبل نایب قهرمان جهان شده بودند، این بار غایب بزرگ مسابقات بودند. این امر موجب شد نامجو با آرامش خاطر واعتماد به نفس بیشتری نسبت به سال قبل، که طی آن با حریف قدر روسی به نام چی‌میشکیان رقابت تنگاتنگ داشت، در صحنه ظاهر شود.
رقیب ایرانی وی، یعنی علی میرزایی، که در اوج قدرت بود، موفق شد در دو حرکت پرس و یکضرب ، پا به پای نامجو و مساوی با او به حد نصابی برابر با 5/187 کیلو دست یابد، اما آن ایام نه میرزایی بلکه هیچ وزنه‌برداری در جهان قادر نبود در حرکت دو ضرب با نامجو به رقابت بپردازد. در این حرکت تمام وزنه‌برداران شرکت کننده در مسابقات میلان آزمایش‌های سه گانه خود را به اتمام رساندند و صحنه را ترک گفتند و این نامجو بود که یکه و تنها و بدون رقیب، در سه آزمایش پیاپی و بدون استراحت طولانی،‌هم به نشان طلا دست یافت و هم حد نصاب جهان را به دست آورد. او در آزمایش نهایی در این حرکت، 130 کیلو را برداشت و با مجموع 5/317 کیلو(130+5/97+90)یک حد نصاب جدید دیگر برای مسابقات جهانی برپا کرد.
اولین نشان المپیک ونخستین نقره المپیک برای ایران
در بازی‌های هلسینکی، نامجو در دسته خروس وزن شرکت کرد. او در سال‌های بعد از المپیک لندن در سه مسابقه پی‌درپی جهانی برنده نشان طلا شده و حد نصاب‌های جهانی بسیاری را برپا کرده بود. روس‌ها در این بازی‌ها حضور داشتند و یک رقیب تازه نفس برای شکست دادن نامجو به صحنه آورده بودند تا هم برنده نشان طلا شوند و هم شکست سال 1950 قهرمان ملی خود، چی میشکیان گرجی، را جبران کند.
تمرینات سخت و جانفرسای نامجو برای کسب افتخارات در سال‌های قبل از این بازی‌ها، فشار زیادی را بر ستون فقرات او وارد کرده بود و همین امرموجب شد که حریف تازه نفس، به نام ایوان ادودف، از کهولت ورزشی و آسیب دیدگی وی نهایت سود را ببرد. امتیاز دیگرحریف نامجو، این بود که داور وسط این مسابقه، بوخارف، از شوروی بود. به هر صورت نامجو در پرس با حریف روسی مساوی کرد. در یکضرب، 5/2 و در دوضرب،‌5 کیلوگرم از او عقب ماند و به نشان نقره رضایت داد. این نخستین نشان نقره المپیک بود، که در 25 ژوئیه 1952 برای ایران به دست آمد.
1-ایوان ادودف(شوروی )315 کیلوگرم
2-محمود نامجو، 5/307 کیلوگرم
3-علی میرزایی، 300 کیلوگرم
در بازی‌های هلسینکی، نامجو مرد خارق العاده لقب گرفت. او قبل از شرکت در مسابقات وزنه‌برداری، همراه امپل زاتوپک، قهرمان مشهور دوهای استقامت بازی‌های المپیک 1948 لندن و 1952 هلسینکی و جهان، به حضور رئیس جمهور فنلاند، کوکونن، رسید. در این دیدار، رئیس جمهور کشور میزبان، برجسته‌ترین نشان ورزش این کشور، به نام«آهن» را بر سینه این دو قهرمان مشهور جهان نصب کرد و پس از مدتی صحبت با آنها، ناهار را به اتفاق صرف کردند. نامجو درباره این نشان گفت:««نشان آهن» را در فنلاند به فاتحین جنگ‌های بزرگ می‌دهند.این نشان خیلی پرارزش است و تا آن زمان فقط به چهار نفر داده بودند».
نشان المپیک در آستانه چهل سالگی
پس از تختی، نصیری و امیرضاخادم، سهم نامجو به همراه چند نفر دیگر، در رده‌بندی بیشتری حضور در بازی‌های المپیک، مرتبه چهارم است. او در سه المپیک پیاپی(لندن، هلسینکی و ملبورن) حضور داشت و در دو المپیک 1952 و 1956 پرچمدار کاروان ورزشی ایران بود.
نامجو در فاصله یک سال و اندی با جشن چهلمین سالروز تولدش، در مسابقه‌های وزنه‌برداری بازی‌های ملبورن شرکت کرد و این در شرایط بود که امریکاییان یک هموطن ایتالیایی تبار، به نام چارلز وینسی، را آماده کرده بودند تا بر کرسی نخست بازی‌ها قرار دهند. استوگف روسی که نامجو را در المپیک 1955 مونیخ، با اختلاف 5/22 کیلوگرم پشت سرگذاشته بود، حریف دیگر او بود. نامجو در ملبورن، به رقابت بااین دو جوان از دو کشور صاحب نام در ورزش پرداخت و با بهره‌گیری از روش سنتی خود، روی سکوی مسابقات رفت. وقتی این مسابقه پایان یافت. نامجو همه را شگفت‌زده کرده بود؛ زیرا چیزی نمانده بود که بر یک یا هر دوی این قهرمانان جهانی فایق آید و برسکوی اول مسابقات قرار گیرد. جزئیات کار این سه نفر به این ترتیب بود:
1-چارلز وینسی: 150+105+5/132=5/342 کیلوگرم
2-ولادیمیر استوگف: 105+105+5/127=5/337 کیلوگرم
3-محمود نامجو: 100+5/102+130=5/332 کیلوگرم
نامجو در مقابل برداشتن 105 کیلوگرم در حرکت پرس، به علت کم لطفی داوران ناکام ماند(1-2) وی در صورت توفیق، با نفر دوم مساوی می‌کرد و در مجموع، حد نصاب جدیدی را به دست آورد.
نامجو در سال 1957 باز نشان جهانی گرفت و در سال 1958 در بازی‌های آسیایی، دوم شد و در سال 1960 برای شرکت در بازی‌های المپیک رم آزمایش به عمل آورد. شاید اگر در تیم ملی جای می‌گرفت، به نشان برنز دست می‌یافت؛ نشانی که نصیب اسماعیل علم‌خواه، دیگر وزنه‌بردار دست خروس وزن ایران،‌شد.

 نامجو

 

محرومیت از نشان
عدم شرکت ایران در مسابقات جهانی 1953 و بازی‌های آسیایی 1954 مانیل، ایران را از نشان‌های طلا، نقره و برنز این بازی‌ها محروم کرد. یکی از بخت‌های مسلم نشان طلای بازی‌ها، محمود نامجو بود. تیم وزنه‌برداری ایران در سال 1954 در مسابقه‌های جهانی وزنه‌برداری در وین شرکت کرد و نامجو با مجموع 5/307 کیلوگرم، صاحب نشان نقره شد. در بازی‌های آسیایی مانیل، یواین هو با مجموع 5/287 کیلوگرم، برنده نشان طلا شده بود! درنتیجه، نه تنها نامجو، بلکه علی میرزایی هم می‌توانست به راحتی صاحب نشان طلای این بازی‌ها شود. نامجو و میرزایی به این شکل از نشان بازی‌های آسیایی محروم شدند.
مسابقات جهانی 1957، تهران و نشانی دیگر برای نامجو
تهران، برای نخستین بار در سال 1957، میزبان مسابقات جهانی وزنه‌برداری شد. تیم ملی ایران به کاپیتانی محمودنامجو و رهبری مجید بختیار، در این مسابقه‌ها که برای قاره آسیا هم مسابقات قهرمانی محسوب می‌شد. شرکت کرد و با کسب دو نشان نقره و سه نشان برنز توسط علی صفا سنبلی، دکتر محمد حسن رهنوردی، محمود نامجو،جلال منصور و فیروز پژهان، با تیم امریکا در مقام دوم مساوی شد. نامجو و سنبلی در دسته خروس وزن(56 کیلوگرم) با قهرمان شوروی و سایر حریفان به رقابت پرداختند. نامجو درانتخاب وزنه‌ها آزاد عمل کرد؛ اما سنبلی، گوش به فرمان مربی تیم، داوود نصیری سمنانی، بود. در پایان رقابت‌ها، استوگف، از شوروی، گوی سبقت را ربود و با فاصله زیاد به مقام قهرمانی جهان رسید. نامجو در رقابت با سنبلی با اختلاف 5/7 کیلوگرم و با مجموع 320 کیلوگرم به نشان برنز بسنده کرد و برای نخستین بار از یک هموطن شکست خورد.
بازی‌های آسیایی 1958 توکیو
در  توکیو، اندکی بیش از چهل سال از سن نامجو می‌گذشت و با این حال، در رقابت با یک جوان ژاپنی صاحب دومین نشان از بازی‌های آسیایی شد. او در این رقابت، خیلی تلاش کرد، اما در حرکت دو ضرب، ده کیلوگرم از حریف عقب ماند و به نشان نقره بسنده نمود. نامجو در ا ین مسابقه مجبور بود از وزن خود به مقدار قابل توجهی بکاهد، در نتیجه، استقامت لازم را برای رویارویی با حریفی که حدودا بیست سال از او  جوانتر بود، نداشت.
1-سیگرو کوگره(ژاپن): 95+11+130=325 کیلوگرم
2-محمود نامجو:100+95+120=315 کیلوگرم
نبرد در چهل و سه سالگی
در مسابقه‌های انتخابی بازی‌های المپیک 1960 رم، نامجو در آستانه چهل و سه سالگی، با اسماعیل علم خواه، به رقابت پرداخت تا با شکست دادن وی، در تیم ملی ایران جای گیرد و برای چهارمین بار در بازی‌های المپیک شرکت کند؛ اما او دیگر نامجوی چهار سال قبل نبود. او میدان را به رقیب جوان و شاگرد خود، علم‌خواه؛ واگذار کرد و از این پس نامجو نظاره‌گر مسابقه‌ها بود،‌نه فرد فعال و پرجنب و جوش و خبرساز.
دومین مربی ایرانی در خارج از کشور
در سال 1956، ترک‌ها از نامجو دعوت کردند تا به عنوان مربی تیم ملی، وزنه‌برداران آن کشور را آماده نماید، نامجو دراین باره می‌گوید:
«در سال 1956،‌ترکیه از من دعوت کرد در مورد وزنه‌برداری آنجا برنامه‌ریزی کنم، وقتی رفتم به ترکیه،‌مرا به باشگاه فاتح بردند که آنجا تمرین دهم. گفتم اردو بگذارید و همه وزنه‌برداران خوب کشورتان را جمع کنید تا من برنامه‌ریزی کنم و تمرین دهم. اردو را بردم در یکی از جزایر ترکیه و تمام قهرمانان ترکیه در آنجا جمع شدند. یکی از قهرمانان مرا درست تحویل نگرفت،وقتی متوجه رفتار و صحبت‌هایش شدم، همه را جمع کردم و گفتم من نه به جهت پول اینجا آمده‌ام و نه چیزهای دیگری که شمافکر می‌کنید. بعد هم برای اینکه نشان بدهم کسی هستم و در چهل سالگی می‌توانم وزنه‌برداری و حرکات ورزشی را به راحتی انجام دهم، یک سری عملیات ورزشی زورخانه‌ای و ژیمناستیکی انجام دادم. بدنم که گرم شد، وزنه 105 کیلوگرمی را گذاشتم و گفتم هر کسی می‌تواند، بیاید آن را یکضرب بالای سرش ببرد. بعد خودم آمدم و آن را بالای سر  بردم.
بعدا جمال آبی، که از همه وزنه‌بردران ترک بالاتر بود. جلو آمد و به وزنه‌برداران گفت: این مربی ایده ال است و باید به حرف‌هایش گوش کرد: من دو ماه در ترکیه بودم و درهمین مدت، پایه وزنه‌برداری را در ترکیه محکم کردم...»
بدین گونه، نامجو پس از سلماسی، دومین مربی بین‌المللی بود که در خارج از کشور مربیگری کرده است.
عناوین و افتخارات محمود نامجو
بازی‌های المپیک
1948 لندن،‌انگلستان رتبه پنجم (56 کیلوگرم)
1952 هلسینکی، فنلاند نشان نقره(56 کیلوگرم)
1956 ملبورن، استرالیا نشان برنز(56 کیلوگرم)
مسابقات جهانی
1949 شووینینگن‌، هلند نشان طلا(56 کیلوگرم)
1950 پاریس، فرانسه نشان طلا(56 کیلوگرم)
1951 میلان، ایتالیا نشان طلا(56 کیلوگرم)
1954 وین، اتریش نشان نقره(56 کیلوگرم)
1955 مونیخ، آلمان نشان برنز(56 کیلوگرم)
1957 تهران نشان برنز (56 کیلوگرم)
بازی‌های آسیایی
1951، دهلی‌نو،‌هندوستان نشان طلا (56 کیلوگرم)
1958 توکیو، ژاپن نشان نقره(56 کیلوگرم)
مسابقات قهرمانی ایران
1319 تهران نشان طلا (60 کیلوگرم)
1321 تهران نشان طلا (60کیلوگرم)
1322 تهران نشان طلا (60 کیلوگرم)
1326 تهران(نشان طلا (56 کیلوگرم)
1327 تهران نشان طلا(56 کیلوگرم)
1329 تهران نشان طلا(56 کیلوگرم)
1330 رشت نشان طلا(60 کیلوگرم)
آخرین حضور نامجو در مسابقه‌های قهرمانی ایران، درسال 1330 بود. نامجو از سال 1947 تا 1952 پیش از ده بار حد نصاب‌های جهانی برپا کرد.
محمود نامجو در 30 دی ماه سال 1368 دعوت حق را لبیک گفت.

تماس با ما

آدرس:تهران ،بزرگراه آیت الله هاشمی رفسنجانی ،خیابان سئول شمالی ،
کدپستی 1995614336
تلفن:26203425-31  نمابر: 26203374 

آیکون ایمیل

ما را دنبال کنید

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید، از اخبار و اطلاعیه ها با خبر شوید و نظرات خود را بیان کنید.